خاطرات آیلین

😉😉😉smile is the best make up

مهمانی

امشب قرار بود بریم عروسی یچه یکی از دوستان بابام . عروسی تو تهران بود و ما فردا قراره بریم شیراز .اول با مامانم رفتیم آرایشگاه و بعدش هم بابام آمد دنبالمان و کمی آب سیب خوردیم. بعد خواهرمو از خانه دوست بابام برداشتیم و به عروسی رفتیم.عروسی تو باغ یلان بود. آنجا عالی بود و خیلی خوشگذشت و بعد چند تا عکس عکاس آنجا ازمان گرفت(توی باغ آتلیه داشت)و خلاصه شب به یاد ماندنی بود ...
23 مرداد 1398
1